loading...
دوستانه
امیر عباس بازدید : 133 جمعه 01 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

 

 

گر چه از دوري اين فاصله ها مايوسم / از همين فاصله دور تو را ميبوسم

 

+++++++++++++++++++++++

 

گرچه يوسف راعزيز مصر با دُرهم خريد

من تو را با نقد جان و دل خريدارم عزيز

 

 

+++++++++++++++++++++++

 

نميدانم چرا بيمارم امشب / سکوتي خفته در گفتارم امشب / غم اشک دلم آهسته ميگفت / پريشان از فراق يارم امشب

 

+++++++++++++++++++++++

 

به کدامين شهر نگاهت بخشم دل بي تابم را / تو تمناي دلي هر شب و هر خوابم را

 

+++++++++++++++++++++++

 

تو را در مثنوي پيدا نکردم / حضوري ديگري پيدا نکردم / سرودم هر غزل تنها بودي / برايت ثانوي پيدا نکردم

 

+++++++++++++++++++++++

 

رفتي و نديدي که چه محشر کردم / با اشک ، تمام کوچه را تر کردم

وقتي که شکست بغض تنهايي من ، وابستگي ام را به تو باور کردم.

 

+++++++++++++++++++++++

 

چنان که از قفس هم دو ياکريم به هم / از آن دو پنجره ما خيره ميشديم به هم

به هم شبيه ، به هم مبتلا ، به هم محتاج / چونان دو نيمه ي سيب که هر دو نيم به هم .

 

+++++++++++++++++++++++

 

چون زلف توام جانا ، در عين پريشاني / من چشم تو را مانم ، تو اشک مرا ماني / من خاکم و من گردم ، من اشک و من دردم / تو مهري و تو نوري ، تو عشقي و در جاني .

 

+++++++++++++++++++++++

 

عشق خالي بودن از معيارهاست / يا گذشتن از کنار سارهاست

عشق آتش بس ندارد جان من / آنکه آتش ميزند بر قلبهاست

 

+++++++++++++++++++++++

 

از اين به بعد من از دوست شر نخواهم ديد / سفر به خير تو را من دگر نخواهم ديد

دگر براي کسي درد دل نخواهم کرد / دگر ز دست خودم دردسر نخواهم چيد

 

+++++++++++++++++++++++

 

هر آنچه خواستم نيامد به دست / چون که بيگانه بودم به اين دنياي پست

پي آب بودم کوزه به دست / چون که آب يافتم ، کوزه شکست

 

+++++++++++++++++++++++

 

ياد تو چنديست که مهمانم شده / خاطراتت آفت جانم شده

هر چه ميگويم سخن از ياد توست / در سکوت من فقط فرياد توست

 

+++++++++++++++++++++++

 

سوداي تو را بهان هاي بس باشد

مدهوش تو را ترانه اي بس باشد

در کشتن ما چه ميزني تيغ جفا

ما رار سر تازيانه اي بس باشد

 

+++++++++++++++++++++++

 

تا تويي در خاطرم با ديگران بيگانه ام

با خيالت همنشين ، با دوريت ديوانه ام

 

+++++++++++++++++++++++

 

با چرخش روزگار هم درگيرم / انگار گره خورده به تو تقديرم / من شاعر حرف هاي اين دل هستم / يادت نرود! بدون تو من زنده نيستم

 

+++++++++++++++++++++++

 

عاشقان شمعندو ما پروانه / بي دلان گنجندو ما ويرانه ايم ويرانه / برنگرد روي ما جز سوي يار / در هواي دوستان ديوانه ايم ديوانه

 

+++++++++++++++++++++++

 

بيا تا من و تو جانانه باشيم / يکي شمع و يکي پروانه باشيم / به پاي سايه هاي گل نشينيم / دعاي برهم کنيم تا زنده باشيم

 

+++++++++++++++++++++++

 

شب است و در سکوت شب نشسته ام به خاطرت / و دلخوشم به اين دلي که بسته ام به خاطرت / ببين چگونه مهربان طلسم کرده اي مرا / که از تمام قبله ها گسسته ام به خاطرت .

 

+++++++++++++++++++++++

 

بس که دلتنگم اگر گريه کنم ميگويند / قطره اي قصد نشان دادن دريا دارد .

 

+++++++++++++++++++++++

 

اول رخ به ما نبايست نمود / تا آتش ما جاي دگر گردد دود / اکنون که نمودي و ربودي دل ما / ناچار تو را دلبر ما بايد بود .

 

+++++++++++++++++++++++

 

 

ترسم انروز بيايي که نباشد جسدم،کوزه گر کوزه بسازد ز خاک جسدم،لب ان کوزه بسازد ز خاک لب من،بي خبر لب بگزاري به لبان جسدم!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
وبلاگی متفاوت برای همه
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 36
  • باردید دیروز : 15
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 121
  • بازدید ماه : 117
  • بازدید سال : 2,359
  • بازدید کلی : 22,452