loading...
دوستانه
امیر عباس بازدید : 89 سه شنبه 11 مهر 1391 نظرات (0)

تو خیابون داشتم قدم میزدم که کودکی رو دیدم یه جا نشسته داره یهچیزی رو کاغذ می نویسه رفتم جلو نشستم کنارش گفتم اسمت چیه؟ گفت: حسین گفتمبابات کجاست؟ یه نیگاه بهم انداخت و با صدا آروم گفت رفته پیشهخــــــــدا گفتم مامانت کجاست حسین گفت مریــــــضه داره میـــره پیشخــــــدا سرمو چر خوندم دیدم روی کاغذ نوشته بود خــــــــــداباهــــــــــاتقــــهـــــرم.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
وبلاگی متفاوت برای همه
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 15
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 97
  • بازدید ماه : 93
  • بازدید سال : 2,335
  • بازدید کلی : 22,428