loading...
دوستانه
امیر عباس بازدید : 62 سه شنبه 11 مهر 1391 نظرات (0)

 

دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش‌های قرمز رنگ باحسرت نگاه کرد بعد به بسته‌های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرفپدرش افتاد: اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم‌هایت را بفروشیآخر ماه کفش‌های قرمز رو برات می‌خرم." دخترک به کفش‌ها نگاه کرد و با خودگفت: یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت ١٠٠ نفر زخم بشه تا ..... و بعد شانه‌هایش را بالا انداخت و راه و افتاد و گفت: نه ..... خدانکنه ..... اصلآ کفش نمی‌خوام.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
وبلاگی متفاوت برای همه
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 21
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 33
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 80
  • بازدید ماه : 76
  • بازدید سال : 2,318
  • بازدید کلی : 22,411