loading...
دوستانه
امیر عباس بازدید : 66 سه شنبه 11 مهر 1391 نظرات (0)

 

دوستی می گفت
خیلی سال پیش که دانشجو بودم، بعضی از اساتید عادت به حضور و غیاب داشتند
تعدادی هم برای محکم کاری دو بار این کار را انجام میدادند، ابتدا و انتهای کلاس ، که مجبور باشی تمام ساعت را سر کلاس بنشینی.
هم رشته ای داشتم که شیفته ی یکی از دختران هم دوره اش بود.
هر وقت این خانم سر کلاس حاضربود، حتی اگر نصف کلاس غایب بودند، جناب مجنون می گفت:
استاد همه حاضرند!
و بالعکس، اگر تنها غایب کلاس این خانم بود و بس، می گفت:
استاد امروز همه غایبند، هیچ کس نیامده!
در اواخر دوران تحصیل ازدواج کردند و دورادور می شنیدم که بسیار خوب و خوش هستند.

امروز خبردار شدم که آگهی ترحیم بانو را با این مضمون چاپ کرده است:

""هیچ کس زنده نیست ... همه مردند""
امیر عباس بازدید : 63 سه شنبه 11 مهر 1391 نظرات (0)

 

کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهرتمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛اول آنکه کچل بود، دوم اینکهسیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زنداشت!... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسرقوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شدهبودم و تازه فهمیدم که خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران ابرازانزجار می کند که در خودش وجود دارد.

دکتر علی شریعتی

تعداد صفحات : 21

درباره ما
وبلاگی متفاوت برای همه
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 84
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 33
  • باردید دیروز : 53
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 223
  • بازدید ماه : 553
  • بازدید سال : 2,795
  • بازدید کلی : 22,888